در بلندترین شب سال ۱۳۶۰ در تپلمحله به دنیا آمده است. از کودکی به اصرار پدر و تحت تعلیم استادانی همچون هادی رضایی و جواد فروغی به قرائت قرآن روی آورده و در چهاردهسالگی رتبه دوم مسابقات کشوری تلاوت قرآن را به دست میآورد.
این هنرمند مشهدی علاوه بر حفظ و تلاوت قرآن کریم، استعدادهای خود را در رشتههای هنری دیگری هم محک میزند، هنر تئاتر یکی از آنهاست، او در هفتسالگی برای اولین بار زیر نظر استاد «ماشاءا... وحیدی» روی صحنه حاضر شده و بعدها با نمایش «هفت دریا شبنمی» در جشنواره تئاتر رضوی حضور پیدا میکند.
محمد صادقزاده در کنار هنر نمایش، وارد عرصه موسیقی سنتی هم شده و ساز «دیوان» را از استاد قرآن خود، هادی رضایی، فرامی گیرد. دوتار، سهتار و دف از دیگر آلات موسیقی سنتی است که این هنرمند ساکن منطقه ما در نواختن آن تبحر دارد.
نقطه عطف زندگی هنری صادقزاده حضور در صحنه مجریگری، سخنوری و استندآپ کمدی است که مسیر زندگی او را تغییر میدهد. به گفته خودش تاکنون در بیش از ۱۷۰ شهر ایران برنامه داشته است و بزرگترین آرزویش شادکردن و خنداندن مردم است.
کمدین مشهدی که از سال ۱۳۹۵ در محله رحمانیه سکونت دارد، ۱۵ سالی است که وارد صدا و سیمای خراسان رضوی شده و در این سالها برنامههای پرطرفداری مانند «شب شرقی»، «عطر عاشقی» و «ساعت کودکی» را اجرا کرده است.
محمد صادقزاده که چهار دهه از زندگی خود را پشت سرگذاشته است در خانوادهای پرجمعیت به دنیا آمده است. او شش برادر و دو خواهر دارد و پدر کارمندش به سختی رتق و فتق امور زندگی را پیش میبرده است، به همین دلیل همه پسران خانواده در کودکی برای تأمین هزینههای تحصیل و مدرسه مشغول به کار بودهاند.
محمد صادقزاده همانطور که از دوران کودکی خود یاد میکند به نقطهای خیره میشود، نفس عمیقی میکشد و ادامه میدهد: «کار کردن از کودکی بخش جداییناپذیر زندگی من بوده است، از ششسالگی حضور در مشاغلی همچون جوراببافی، ماستبندی، نانوایی و عطرفروشی را تجربه کردم، مدتی در کارگاه پخت شیرینی مشغول بودم و از این راه هزینههای تحصیل را تأمین میکردم. بچه درسخوانی هم بودم، یادم هست که تحصیلات دوره ابتدایی را در مدرسه صابری و دوره راهنمایی را در مدرسه بلورچی پشت سرگذاشتم، آن روزها برای اینکه در مدرسهای با امکانات بهتر تحصیل کنم هر روز صبح مسیر تپلمحله تا فلکه گنبدسبز را پیاده میرفتم و برمیگشتم.»
حضور در گروه تواشیح رضوان و کسب مقام دومی مسابقات کشوری و قرار گرفتن در جایگاه دومی مسابقات بینالمللی قرائت قرآن در تهران که هر دو مسابقه زیرنظر وزارت فرهنگ و ارشاد برگزار شده است به اضافه کسب مقام اول مسابقات قرآنی بسیج استان از افتخارات محمد صادق زاده است که باعث شده او به عنوان یکی از قاریان شناختهشده مشهدی نامی برای خود دست و پا کند. با روحیه شاد و زبان طنزی که دارد میخندد و در این باره خاطرهای را تعریف میکند: «۱۴ ساله بودم که در مسابقات قرآنی مطلع الفجر حضور پیدا کردم و رتبه دوم را از آن خود کردم، در آن رقابتها حامد شاکرنژاد دیگر قاری معروف مشهدی رتبه نخست را به دست آورد و یک سفر خانه خدا نصیبش شد. من به عنوان نفر دوم قرار بود که به سفر سوریه و عتبات مشرف شوم که دست آخر یک ساعت مچی هدیه دادند و حسرت زیارت به دلم ماند.»
او در پانزدهسالگی به هنر روی آورده و در کلاسهای سرود و تئاتر ثبتنام میکند. صادقزاده از آخرین نسل شاگردان مرحوم «ماشاءا... وحیدی»، نویسنده نمایشنامههای طنزی بوده که در دهه ۶۰ در مساجد اجرا میشد. او اولینبار در هفتسالگی در قامت بازیگر تئاتر به روی صحنه میرود، نمایشی که کارگردانی آن برعهده ماشاءا... وحیدی بوده و داستانش مربوط به گروهی از پسرانی است که برای رسیدن به خورشید، از بین بردن تاریکی و نجات مردمان شهرشان تلاش میکنند. صادقزاده درباره تئاتر و فعالیتش در این حوزه میگوید: «تئاتر هنری است که خیلی به آن علاقه داشتم و از کودکی بخش مهمی از زندگی من را در برگرفته است، اما نقطه عطف من در هنر تئاتر در بیستسالگی اتفاق افتاد جایی که با بزرگان تئاتر مشهد آشنا شدم و از محضر آنها بهرههای زیادی بردم.
ماندگارترین اثری که بازی کردم، نمایش «هفت دریا شبنمی» بود. داستان این نمایش بر اساس قصهای فولکلور است که در میان اهالی خراسان نقل شده و ماجرای چگونگی بنا شدن مسجد گوهرشاد به دست بانویی خیّر به نام «گوهرشادبیگم» را روایت میکند، این نمایش در بخش موسیقی، بازیگری و نویسندگی حائز رتبه برتر نهمین جشنواره سراسری «تئاتر رضوی» شد. «پسران دشت نور» و «پرنده و فیل» از دیگر نمایشهای به یادماندنی است که در دوران نوجوانی به روی صحنه رفتم و از اجرای آنها لذت بردم.»
صادقزاده همزمان با حضور در گروههای سرود مدرسه و مسجد، به موسیقی علاقهمند شده و بعدها با یادگیری سازهای سنتی همچون دیوان، دوتار، سهتار و دف و همچنین عضویت در انجمن موسیقی ایران در خلق کارهای ماندگاری سهیم میشود. محمد صادقزاده در این راه با مخالفتهای خانوادهاش که رابطه خوبی با موسیقی نداشتند روبهرو میشود، اما استوار در مسیر پیشرفت خود گام برمیدارد و سعی میکند استعداد خود در این زمینه را پرورش دهد: «اولین کسی که من را با موسیقی آشنا کرد، استاد «هادی رضایی» بود.
او که از قاریان بنام کشور و استاد من در رشته قرائت قرآن بود بعدها نواختن ساز «دیوان» را به من آموخت. دیوان سازی است اصیل و زهی که با مضراب پلاستیکی یا سر انگشتان دست و با تکنیکی به نام «شلپه» نواخته میشود. این ساز بیشتر در بین اقوام کرد که در غرب ایران و شمال خراسان ساکن هستند متداول است و در حدود ۴۰۰ سال قدمت دارد. من در این زمینه کار خودم را ادامه دادم و بعدها علاوه بر دیوان، نواختن دوتار، سه تار و دف را هم آموختم و به عنوان یک آهنگساز در حوزه موسیقی سنتی و نواحی فعالیت کردم. اجرای برنامههای مشترک با استادان بنام موسیقی سنتی همچون «عثمان محمدپرست»، «عاشورگلدی گرگزی» و «ابراهیم شریفزاده» همواره از بزرگترین افتخارات من در عرصه موسیقی است.»
عضو خانه موسیقی ایران، در کنار یادگیری سازهای سنتی و حضور در صحنههای نمایش به هنر نقاشی و خوشنویسی هم علاقهمند میشود و بعدها به کشیدن کاریکاتور و طراحی و گرافیک جلد کتابهای گوناگون روی میآورد. در این راه خانواده مشوق اصلی او هستند چرا که پدرش خوشنویسی برجسته بوده و برادر بزرگترش هم در هنر نقاشی و طراحی فرش و تذهیب دستی بر آتش دارد، اینگونه که تعریف میکند و میخندد از دوره کودکی نگاهی کاریکاتوری به آدمهای اطرافش داشته است.
در این باره میگوید: «هنر کاریکاتور را خیلی دوست داشتم و مدام چهره آدمهای اطرافم را به صورت کاریکاتور به تصویر میکشیدم. این شد که کاریکاتور را بهطور حرفهای دنبال کردم و سال ۱۳۷۶ در جشنواره ملی طنز ایران که زیر نظر وزارت فرهنگ برگزار میشد، کاریکاتوری با موضوع «سلمان رشدی» را که به مقدسات ما توهین کرده بود کشیدم و رتبه دوم را به دست آوردم. در ادامه سعی کردم در این زمینه هنری خودم را توانمندتر کنم و با طراحی جلد کتاب بیشتر آشنا شوم. در این مسیر هم تاکنون بیش از ۱۶۰ جلد کتاب و نشریههای گوناگون را صفحهآرایی و طراحی کردهام، مدتی هم این افتخار را داشتم که در روزنامه شهرآرا به عنوان ناظر فنی چاپ انجام وظیفه کردم. طراحی و صفحهآرایی کتاب «صدسال تئاتر مشهد» و همچنین کتاب «صدسال سینمای مشهد» از جمله کارهای من در حوزه طراحی و گرافیک کتاب و نشریات است.»
صادقزاده نقطه اوج کار خود را فعالیت در حوزه طنزپردازی میداند و درباره تفاوت آن با مجریگری میگوید: «مجری بر اساس برنامهای که در اختیارش قرار داده شده است، مراحل مختلف برنامه را معرفی میکند و هیچ دخل وتصرفی در محتوای اصلی برنامه ندارد، اما استندآپ کمدین در واقع برنامهریزی و اجرای مراحل مختلف برنامه را در اختیار دارد و همه برنامه را هدایت و رهبری میکند.
از نظر من استندآپکمدینی موفق است که بتواند در لحظه و بدون برنامهریزی قبلی در روی صحنه حاضر شده و با اجرای کلمات و حرکات نمایشی متناسب با موضوع برنامه در کنار شاد کردن مردم، اطلاعات و عواطف آنها را تحت تأثیر قرار دهد. در لحظه اجرا کردن، کار بسیار سختی است و هر مجری توانایی این هنر را ندارد. باوجوداین که من در بیشتر رشتههای هنری (گرافیک، نقاشی، تئاتر و سرود) وارد شده و موفقیتهایی نیز به دست آوردهام، اما خودم را یک هنرمند صحنه نمایش میدانم و دوست دارم که مردم من را با این عنوان بشناسند.»
استندآپکمدینی موفق است که بتواند در لحظه و بدون برنامهریزی قبلی در روی صحنه حاضر شده و با اجرای کلمات و حرکات نمایشی متناسب با موضوع برنامه در کنار شاد کردن مردم، اطلاعات و عواطف آنها را تحت تأثیر قرار دهد
محمد صادقزاده از ۴ سال قبل از پیوستن به تلویزیون استانی، در نقش استندآپ کمدین حضور فعالی داشته است، «شب شرقی» برنامه اجتماعی با چاشنی طنز است که با هنرنمایی او از شبکه تلویزیونی استان خراسان درحال پخش است. این هنرمند مشهدی برای اجرای این برنامه از آداب و رسوم مردم مشهد و خاطرات خود از محله دوران کودکی (تپل محله) وام گرفته است: «این برنامه با محوریت مهربانی و عطوفت بین شهروندان از سال گذشته شروع شده است و تا تیرماه سال ۱۴۰۰ ادامه خواهد یافت که به عنوان استندآپ کمدین در پلانهایی از این برنامه حاضرشده و فیالبداهه مطالب طنزی را بیان میکنم.
یک هنرمند استیج (صحنه)، تا زمانی که نتواند بهطور آنی مطلبی را بیان کند، بازیگر نخواهد شد
منبع من برای اجرای استندآپ کمدی در برنامه «شب شرقی»، زندگی خانوادگی و خاطرات دوران کودکی در تپل محله است، مجموع این خاطرات را در قالب ۸۰ داستان جمعبندی کردهام و هرشب به صورت تکه تکه این داستانها را بیان میکنم، علاوه براین، آداب و رسوم و سنتهای مردم مشهد و خراسان را نیز با لحنی طنزگونه بیان میکنم. بیشتر مطالب طنزی که در برنامه شب شرقی بیان میکنم فیالبداهه است. چون معتقد هستم یک هنرمند استیج (صحنه)، تا زمانی که نتواند بهطور آنی مطلبی را بیان کند، بازیگر نخواهد شد. در لحظه ورود به صحنه، سناریوی خودم را طراحی میکنم و متناسب با حال و هوای برنامه، مطالبم را بیان میکنم وخارج میشوم، این روتین و آنی بودن کار بسیار سختی است، اما با تمرین وتمرکز میتوان به آن دست پیدا کرد.
این هنرمند ساکن محله رحمانیه از کودکی با خواندن قرآن آشنا میشود و در سایه استعداد و تلاشی که دارد در همان دوره کودکی زیر نظر استادانی همچون جواد فروغی و هادی رضایی به عنوان یکی از قاریان مطرح مشهدی مطرح میشود. او زمانی که تنها ۷ سال داشته با لحن زیبا و قرائت دلنشین بر منبر «مسجد کرامت» تکیه زده و قرآن تلاوت کرده است که با حسی خوب از آن روزها و تجربهها یاد میکند و میگوید: «شاید بزرگترین افتخار من تلاوت قرآن در مسجد کرامت باشد، مسجدی که پیش از انقلاب کانون فعالیت دانشجویان و طلاب جوان و انقلابی بود و بعد از انقلاب نیز این مکان میزبان سخنرانیهای مقام معظم رهبری در شهر مشهد هم بود.»
محمد صادقزاده در ادامه فعالیت بازیگریاش، از سال ۱۳۸۰ به عرصه مجریگری و استندآپ کمدین پا گذاشته است. او استندآپ کمدی را یک هنر واقعی میداند و معتقد است این هنر در سطح بسیار بالاتری از مجریگری قرار دارد: «استندآپ کمدی یا «ایستاده خندادن» یا «کمدی ایستاده» اگرچه زادگاهش در کشورمان نیست، اما امروز به یکی از جذابترین و پرمخاطبترین هنرها در بین مردم تبدیل شده است. من در سال ۱۳۸۰ به عرصه مجریگری طنز و استندآپ کمدی وارد شدم، هنری که آن سالها بسیار جدید بود و خیلیها با آن آشنا نبودند. مجریان انگشتشماری هم درجریان کار مجریگری، شمههایی از طنز و خنده را به کار میبردند. در ابتدا کارم را با اجرا در مهدکودکها، جشنهای فارغالتحصیلی و دانشجویی شروع کردم، اما از سال ۱۳۸۴ وارد رسانه شدم و در ابتدا برنامه رادیویی «ساعت کودکی» و بعدها برنامههای متعددی از جمله «عطر عاشقی» که ویژهبرنامهای درباره ماه محرم و صفر بود و همچنین برنامه «روز نو نوروز» را که در ایام تحویل سال و عید نوروز پخش میشد در سیمای استان خراسان رضوی اجرا کردم.»
محمد صادقزاده که مجری خلاق مشهدی است سال ۱۳۹۶ در جشنواره ادبی و هنری سعدی که با حضور بیش از ۲۵۰ نفر از مجریان طنز کشور برگزار شد موفق به کسب عنوان اول شد. این بهترین عنوان هنری است که او تاکنون کسب کرده است. محمد صادقزاده همچنین تاکنون برنامههای مشترک زیادی را با کمدینهای معروف دیگر همانند حمید ماهیصفت، حسن ریوندی یا خوانندگان موسیقی پاپ از جمله امیر تاجیک و سینا شعبانخانی داشته است. او در ادامه درباره موفقیتش در جشنواره سعدی میگوید: «جشنواره سعدی که جشنواره مجریان و سخنوران و هنرمندان صحنهای ایران است بزرگترین و رسمیترین رویداد مرتبط با عرصه سخنوری و مجریگری در کشور است که بیش از ۱۰ سال قدمت دارد. من ۵ سال پیش در این جشنواره رتبه نخست را به دست آوردم و با این عنوان، افتخاری برای شهر و دیار خود کسب کردم که از این بابت خوشحالم.»ای کاش دوباره مردم را بخندانم!
بیشک خنده و شادی تنها دوای مردمی است که این روزها از همیشه خستهتر هستند
سالی که گذشت برای این کمدین خوشنام ساکن محله رحمانیه چندان جذاب نبود، دوری از صحنه برای او بسیار سخت است. زندگی او با جاری کردن لبخند بر روی لبان مردم میگذرد، شاد کردن دل مردم را بزرگترین موهبتی میداند که خداوند به او عطا کرده است، از این رو به دنبال فرصتی است تا روی صحنه حاضر شده و موجبات شادی و نشاط مردم را فراهم کند که در پایان در این زمینه توضیح میدهد: «همه دنیا به دنبال واکسن کرونا هستند که تنها از جسم انسانها در برابر ویروس محافظت میکند، اما انسانها ذاتا نیازمند واکسن روحی هم هستند تا روان آسیبدیده آنها از هجوم بیرحمانه ویروس کرونا التیام بخشد، بی شک خنده و شادی تنها دوای مردمی است که این روزها از همیشه خستهتر هستند، به این دلیل لحظهشماری میکنم تا شرایطی فراهم شود که دوباره روی صحنه حاضر شده و با مردم عزیز ساعتی را به شادی و خنده بگذرانیم. من تا کنون در ۱۷۰ شهر و روستای کشور برنامه اجرا کردهام، از لطفآباد و جنتآباد درگز تا دورافتادهترین روستاهای استان کردستان و خوزستان. من با اجرا زنده هستم، امیدوارم دوباره خودم را روی صحنه ببینم.»